فضاهای جمعی

فضاهای جمعی

فضاهای جمعی یکی از مشخصه های شهرهای متمدن در طول تاریخ ، مهیا بودن فضاهایی برای حیات اجتماعی آنها بوده است . تداوم و استمرار این حیات نیز با تجمع و حضور انسانها در عرضه های شهر امکان پذیر خواهد بود تجمع و حضور انسانی زمانی میسر بوده که علاوه بر مکانهای خصوصی ، عرصه هایی نیز برای مشارکت عمومی برای پیشبرد اهداف آرمانی شهر وجود داشته باشد . فضاهای جمعی و اجتماعی به عنوان یکی از فضاهای پویا و زنده و جزء فضاهای جمعی و شهری مطرح می باشند که از لحاظ عملکردی و کالبدی دارای ویژگیهای خاصی هستند . حال باید دید این فضای جمعی چیست ؟ چه کار کردی دارد ؟ چه فرم و کالبد حجمی می توان داشته باشد ؟ چه ارتباطی با شهر و کارکردهای دیگر آن دارد ؟ و ….

• تمدن و جامعه
از آن هنگام که انسانها شکار و دوره گردی را رها کردند و یکجا نشین شدند ، تمدن آغاز شد . تمدن و مدنیت ، اصطلاحاً مجموعه ای از آداب و رسوم ، دستاوردها ، روشها ، دانشها و بینشها است که ملل مختلف در دوره زندگی جمعی خود بدست آورده اند . واژه تمدن هم خانواده با مدنیه و شهر است . جامعه عبارت در زندگی گروهی انسانهاست که اهداف و مبادلات مختلف فرهنگی ، تربیتی ، اقتصادی ، علمی و امثال آن در میانشان جاری است .

مجموعه این ارتباطها ، دانشها و بینشهایی را در جامع می آفریند که سطح و نوع جامعه را معرفی می کند . جامعه تنها زندگی نزدیک به هم افراد نبوده بلکه اجتماع علاوه بر مجموعه ای از انسانها ، واجد هویتی بوده که دارای تاریخ و فرهنگ و بینش قابل تعریف است . ( منصوری ، ۱۳۸۰ )

• تمدن و شهر
جامع موجود زنده ای است که روح دارد ، کمال می یابد ، تجربیات خود را به نسلهای بعد انتقال می دهد و در نهایت تمدن معنا می یابد . ملت تمدن ، در این منظر ، ملتی است که از گذشته طولانی ترین از حیات اجتماعی برخوردار بوده به گونه ای که مظاهر و دستارودهای زندگی مدنی او در فرهنگ ، هنر ، حکومت و آدابش پیداست نزد ملل متمدن ، از دستاوردهایی است که در تعامل دو سویه با تمدن شهر به سر می برد ، شهر از تمدن مایه می گیرد و در عین حال تمدن را قوام می بخشد .

شهر محل وقوع اجتماع است : فضایی است که در آن مفهومی به نام اجتماع با همه ابعاد خود محقق می شود . نمی توان اجتماعی را بدون فضاهای جمعی زندگی آنها تصور کرد . اجتماع ، مجموع آدمهایی نیستند که در کنار هم ایستاده اند ، بلکه گروهی از انسانهاست که در سیستم منظمی با یکدیگر مرتبط بوده و عملکردهایشان در فضایی به نام شهر رخ می دهد .
از این روست که چگونگی شهر اهمیت می یابد . شهر اهمیت می یابد . شهر ، فرصت زندگی جمعی یا به تغبیر امروزین آن حیات مدنی را فراهم می آورد : در عین حال ، چون تعامل دو سویه است ، حیات مدنی و جمعی ساختار شکل شهر را نیز قوام می بخشد . ( همان )

• فضاهای جمعی شهر و حیات مدنی
حیات مدنی مجموعه فعالیتهایی یک اجتماع بود که با هدف ، منافع و معیارهای مشترک صورت می گیرد . در این صورت لازم است که زمینه های تحقق حرکت جمعی در فضاهای شهر مورد بررسی قرار گیرد .
نخستین مرتبه شناخته شده از استقرار حیات در فضاهای جمعی در فضاهای یک شهر ، پیدایش عملکردهای مختلف ناشی از تقسیم کار است . جامعه از طریق نظام اداره خود ، آحاد اجتماع را در ارتباطی تعریف شده با یکدیگر قرار می دهد . فرد به دنبال احساس نیاز یا انجام مسئولیت خود ، در محیط حضور می یابد و ارتباطهای اجتماعی او ، محدود ، تعریف شده و حداقلی است .

مرتبه دیگری از حیات مدنی برنامه های مربوط به اوقات فراغت افراد اجتماع است . دوره ای که فرد نه برای معیشت خود ( کار ) و نه برای آسایش جسم ( خواب ) که در راه رفع نیازهای معنوی به فعالیتی اختصاص می دهد . در این مرتبه حیات جمعی ، انسانها بیشترین ارتباط را با یکدیگر پیدا می کنند بدون آنکه رفع نیاز معیشتی بر حضور آنها حاکم باشد . اشتغالات اوقات فراغت ، هم از حیث محتوای فعالیت و هم از جهت فضایی که ایجاد می کند به طور مستقیم در جهت رشد جنبه های تمدنی و اجتماعی انسان نقش دارد . برنامه ریزی برای فراهم آوردن وسایل و زمینه های اشتغال انسانها به این قبیل فعالیتها نقش مهمی در ارتقاء تمدن ایفا می کند . (‌ همان )

• فضاهای جمعی
فضای جمعی جایی است که انسانها گرد هم می آیند تا یکدیگر را ببینند . از اوضاع خود و دیگران با خبر شوند ، روابط متقابل ایجاد نمایند و درباره راه حل مسائل خود تبادل نظر کنند . جایی است که در ‌آن ، انسانها تجربیات معنوی و اجتماعی خود را در معرض شناخت و استفاده یکدیگر قرار می دهند .
فضای جمعی شهر ، محل زندگی مدنی انسانهاست . شهر چیزی بیش از مجموعه ای از ساختمانها و خیابانهای میان آنهاست جاهایی در شهر وجود دارد در مقیاسهای مختلف که انسانها نه برای عبور از آن و نه برای رفع نیازهای معیشتی در آنها حضور می یابند . این محلها به دنبال تجربه قرون ، بهانه هایی نیز در کنار خود دارد تا در عین حال رفع حاجت حاضرین را نیز بنماید .

فضای جمعی محل گشاده ای است که جمع برای اهداف معنوی و اجتماعی در آن حاضر می شود و برای رونق داشتن و با نگاهی واقع گرایانه ، جدا از سایر حوائج انسانها نیز نیست . فضای جمعی جایی بدون عملکردهای رایج نیست ، لکن در عین سازگاری با فعالیتهای دیگر ، جایی در حاشیه و فرع بر عملکردهای متعارف شهر نیست ، اصل است . فضایی ایجابی است . فاصله خالی میان فضای عملکردهای شهری نیست . میدانگاهی است که به ضرورت هدف خود ایجاد می شود و سپس سایر فعالیتها با او هماهنگ می شوند . بدین ترتیب فضای جمعی از حاشیه متن می آید ، موضوع قرار می گیرد و در فضا شکل می یابد .
شهر ایرانی ، رشد یافته در فرهنگ اسلامی ، توجه خاصی به بعد اجتماعی انسان دارد ، تمدن اسلام که در عین توجه به نقش فرد به جمع اصالت داده است . به وجود آورنده فضاهای جمعی متنوع و در مقیاسهای مختلف برای سطوح گوناگون اجتماعات انسانی است .

از خردترین مقیاس آن که پیرنشین و جلوخان سردر خانه است و محل تجمع همسایه ها و گفتگوی سرپایی تا گذری در زیر محله که کمی گشاده شده تا محل گپی باشد و گفتگویی آغاز می شود و تا مقیاس میدان بزرگ شهر در جلو بازار و مسجد جامع می رسد که محل تجمع همه اهالی شهر است . گونه شناسی فضاهای جمعی در شهرهای ایران حاکی از توجه به این فضاها بر حسب مقیاس اجتماعی آن و پیوند با عملکردهای رایج همان مقیاس است . ( همان )

• فضای شهری
فضای شهری یکی از عناصر ساخت فضایی شهر است که همواره با تاریخ یک ملت در ادوار مختلف به وجود می آید . شکل می گیرد و دگرگون می شود . این عنصر که فعالیتهای مختلف فرهنگی ، اجتماعی یا سیاسی همواره در آن جریان داشته همیشه با قلب تاریخ شهر طپییده و سرگذشت شهـر را رقم زده است . ( توسلی و بنیادی ، ۱۳۷۱ ، ۹ )
فضاهای شهری ( جمعی ) حاوی ارزشهای فرهنگی و محیطی جامع است که در دورانهای مخلتف شکل گرفته اند و بر ماست که با شناخت کل این ارزشها تحول آینده فضاها را به طرزی هماهنگ و سازگار کنترل کنیم . ( ذکاوت ، ۱۳۷۱ )

مفهوم فضای شهری
اگر بخواهیم مفهوم فضای شهری را بدون تحلیل معیارهای زیبایی شناسی مشخص کنیم ، ناگزیرم کلیه نمونه ای فضای بین ساختمانها را در شهرها و سایر مکانها ، فضای شهری قلمداد کنیم . این فضا از لحاظ هندسی با نمادهای گوناگون محصور می شود . فقط آشکاری ویژگیهای هندسی و کیفیتهای زیبایی شناختی آن است که به ما اجازه می دهد آگاهانه فضای باز بیرونی را فضای شهری تلقی کنیم .

دوگانگی درونی و بیرونی فضای پیوسته در این فصل آشکار می شود ، در حالی که هر دو نه تنها در کارکرد بلکه در شکل ظاهر نیز از قوانین مشابهی پیروی می نمایند . فضای درونی ما را از تغییرات جوی و محیط اطراف محفوظ می دارد و نمادی برجسته از خلوت مأنوس است . فضای باز و نامساعد بیرونی به منظور تحرک در هوای آزاد و با تقسیمات عمومی ، نیمه عمومی ، خصوصی دیده می شود . ( کریر ، ۱۳۷۵ ، ۱۵ )
گویی انسانها ی یکجانشین و سازمان یافته همیشه به فضایی باز همگانی نیاز داشته اند تا در صحنه اش ، خواسته های اجتماعی و میان فردی خود را عنوان کنند و اندیشه ها ، هنرها و فرهنگ خود را در جمع بیازمایند و به داد و ستد فرآورده های خود و دیگران بپردازند .

انسانها پس از رشد :

انسانها پس از رشد اولیه ای که در بستر خانواده می یابند ، راه اجتماعی زیستن خود را در دو مکان اصلی دیگر دنبال می کنند : یکی آنجا که در پی گیری ارزشهای قراردادی اجتماعی زیر سقفش راه به جهان معنا می برند و دیگری آنجا که بر پایه قرارها ، رسمها و اعتقادهای تعمیم یافته ، در دنیایی از عرف و قانون ، راه به جهان روزمره می برند . در مکان اولی جامعه و ارزشهایش در قوس زمانی ای بسیار گسترده ، از ازل تا ابد ، توسط فرد بازبینی می شوند و محک راه تعالی قرار می گیرند . و در مکان دومی ، ارزشهای معنوی به محک زندگی زده می شوند .

به دیگر سخن ، در فضای باز و همگانی شهر است که آنچه از خانه و خانواده به مثابه ثروتهای فرهنگی با باری از عشق و عاطفه برآمده و در عالم اندیشه فردی ـ به کمک و مشروط به شالوده های دینی و عقیدتی موجود در جوامع شهرنشین ـ به تعالی برده شده ، جای جولان پیدا می کند و مصداق های خود را باز می یابد و در این مکان است که چگونه « حیوان سیاسی » شدن انسان در گذر از بندها و از مانع ها و از معبرهایی که ویژه یکجانشینی سازمان یافته است ، شناخته می آید .

آنچه از شهرهای قدیم ژاپن جایی خاص و تجدید شده نداشت ، در لابه لای مشبک فضای کالبدی شهر تحقق می پذیرفت و آنچه می بایست در « آگورا » و در « فوروم » ها بر اساس قاعده ها و قراردادهای منظم اجتماعی صورت گیرد ، راه به مکـان ها و محفل هایی دیـگر برد تا خصیصه اصـلی و اساسی خود ، یعنی آزادی و آزادگـی را محـفوظ بدارد . ( فلامکی ، ۱۳۷۱ ، ۶۵ )

هر محیطی فرهنگی طبق سنت ها و محدودیتها و هدفهایی که در لحظه های زندگی است دارد ، در این فضا را به وجود می آورد و در چگونه شکل دادن به آن ، از ساختن فضای بسته می پرهیزد . یادآروی می کنیم که بسته نبودن این فضا ، هم در معنای کاربردی و هم در معنای فضایی آن ، منظور است هم از فضای عمومی شهر باید بتوان به آسانی بیرون رفت و هم باید بتوان بی مخاطره و به راحتی به درون آن راه یافت و این امر سبب شکل فضای اسفنج گونه ای در اطراف مکان عمومی می شود ، قابل انعطاف و نفوذ پذیر . از سوی دیگر در معنای فضایی آزاد بودن در دو جهت خواسته می شود ، در جهت عمودی ( یا باز بودن مکان همگانی به طرف آسمان ) و در جهت افقی ( یعنی باز بودن آن به طرف بازار پیکردها اصل یا بافت مسکونی شهر ) .

زوکر اعتقاد دارد که فضای شهری ، ساختاری است سازمان یافته ، آراسته و واجد نظم ، به صورت کالبدی برای فعالیتهای انسانی و بر اساس قواعد معنی و روشنی استوار است که عبارتند از : ارتباط میان شکل بدنه ساختمان های محصور کننده ، هم شکل و یکدست یا متنوع بودن آنها ابعاد مطلق این بدنه ها نسبت به پهنا و درازای فضایی که در میان گرفته شده ، زاویه گذرها یا خیابان هایی که به میدان می رسند و سرانجام موقعیت و محل بناهای تاریخی ، آبنماها ، فواره ها یا عناصر سه بعدی دیگری که می توان به آنها تأکید کرد . ( توسلی و بنیادی ، ۱۳۷۱ ، ۱۸ )

جریانات در فضای شهری

« در فضای شهری است که فعالیتهای فرهنگی ، اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی جریان می یابد . به عبارت دیگر محتوای کالبد فضای شهری را حیات شهری تشکیل می دهد . اما چون همواره پاسخ به جنبه های بصری و شکل گیری فضای شهری از نظر زیبا شناختی دشوارترین کار بوده ، لذا بحث درباره فضای شهری تنها به بحثی کالبدی محدود شده است . به هر حال اعتقاد صاحبنظران همواره بر این بوده است که شکل گیری فعالیتها در فضای شهری باید با ارزش های شکلی فضاها و بنا آمیخته باشد تا بتواند مردم را جذب کند .

ترکیبی پیوسته از این فضاها در مجموعه ای به نام ساختار فضایی شهر ، در کلیه شهرهای تاریخ جهان هر جا به صورتی نمود پیدا کرده است . ( توسلی ، ۱۳۷۶ )
این نکته در خور توجه است که هر گونه فضایی را در شهر نمی توان فضای شهری دانست . بلکه ارتباطات ویژه بصری و حرکتی در فضایی با خصوصیات گفته شده موجود فضای شهری است و در غیر این ضرورت حفره ای بیش میان ساختمانها نخواهیم داشت . ( توسلی و بنیادی ، ۱۳۷۱ )

در طراحی شهری جدید و یا ساخت بخشی در دل شهر موجود ، باید توانایی ایجاد فضایی این گونه را داشته و این توانایی جز از طریق ادارک فضای شهری و شناخت آن کسب نمی شود . دو عنصر بنیادی فضای شهری ، خیابان و میدان می باشد . گرچه خصوصیات هنری هر دو شکل فضایی یکسانند ولی به لحاظ محدودیتی که ابعاد دیوارهای در برگیرنده شان ایجاد می کنند و همچنین الگوهای کارکردی و گردشی که به آنها خصوصیت می بخشد ، این دو فضا با هم متفاوتند . ( کریر ، ۱۳۷۵ ، ۱۶ )


blank

جایگاه فضاهای جمعی در منظر شهری مسکو و سن پترزبورگ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

0
    0
    سبد خرید شما
    سبد خالی استخرید

    پروژه های خود را به ما بسپارید تا به بهترین شکل ممکن برای شما انجام دهیم.